اى بندگان خدا از عبرتها پند گیرید ، و از اثر گذشتگان متوجه شوید ، و به وسیله نعمتها از نافرمانى خدا باز ایستید ، و از پندها سود برید .(تحف العقول ، ص ۲۳۹)
+ نوشته شده در یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:حديث-امام حسن,ساعت 19:38 توسط علي رضا
|
این روزها فصل کاشت درختان ریشهباز است (درختانی که قبل از بیدار شدن بهاره از محل خزانه – تولیدی نهال – به محل کاشت اصلی منتقل میشوند). این کار معمولا از اوایل اسفند تا نهایتا اواخر فروردین (در اردبیل) انجام میشود.
در کاشت درختان میوه باید نکاتی را رعایت کرد. از جمله اینکه این درختان معمولا پیوندی هستند یعنی یک گیاه با میوه خوب و مشخصات مورد نظر ما روی یک گیاه دیگر که ریشههای قوی دارد یا بومی منطقه ماست پیوند زده میشود تا خصوصیات مورد نظر ما از نظر مثلا میوه خوب یا آفات کمتر یا … در کنار ریشههای قوی برای ما تجلی پیدا بکند.
محل پیوند کاملا روی گیاه و معمولا در درختان میوه سردسیری در ارتفاع ۱۵ یا ۲۰ سانتیمتری پایین گیاه قابل مشاهده است. این محل جایی است گیاه دومی روی گیاه اولی وصل شدهاست.
نکته مهم در کاشت درختان پیوندی این است که محل پیوند باید بالاتر از سطح خاک قرار گیرد. در صورتی که پیوند زیر خاک بماند در سالهای آتی که شاخهها وجوانههای جانبی تولید میشوند معلوم نخواهد بود که این شاخه متعلق به پایه است یا پیوند؟ چرا این نکته اهمیت دارد؟ زیرا شما به عنوان باغبان باید شاخههای روییده از پایه را قطع کنید. چرا که این شاخهها خصوصیات خوب پیوند را ندارند و باعث تلف شدن انرژی کلی هم خواهند شد.
علاوه بر این تماس خاک با محل پیوند ممکن است منجر به فعالیتهای عوامل بیماریزای قارچی – باکتریایی شده و پیوند بشکند.
در رزها این مساله کاملا مشهود است. زیرا رزها معمولا روی رز وحشی (سگ رز – گیلدیک) پیوند میشوند و اگر این پایه اجازه رشد پیدا بکند گلهای ریز سفیدرنگی با تیغهای فراوان تولید میکند و رز اصلی را کاملا کنار زده و پیوند را میشکند.
آمادهسازی زمین:
فرض ما این است که شما میخواهید در باغچه خانه درخت بکارید.
محلی که میخواهیم درخت میوه را در آن بکاریم باید دارای خاک حاصلخیز و غنی باشد. اگر ساختمان را تازه احداث کردهاید احتمالا بقایای مصالح ساختمانی مانند گچ و سیمان و … در خاک باغچه باشد. این مواد باید از باغچه خارج و مخلوط خاک زراعی مرغوب همراه با کود حیوانی پوسیده و ماسه حداقل به ارتفاع نیم متر و اگر مقدور بود بیشتر از آن در باغچه خانه ریخته شود. اگر میتوانید پیشنهاد باغبانها این است که بیشتر از یک و نیم متر از عمق خاک باغچه را بردارید (زیرا درختان میوه تا چند متری عمق زمین هم ریشه میدوانند) و با خاکی که مخلوطی از خاک زراعی و کود حیوانی و ماسه باشد جایگزین شود. (البته هر چقدر خاک شما حاوی باقیمانده موجودات زنده اعم از گیاهان یا جانوران – مانند پوست مو پودر خون پودر استخوان و… باشد در آینده رشد گیاهان شما به دلیل وجود مواد آلی بیشتر – بهتر خواهد بود).
بهترین خاک زراعی آن خاکی است که رنگ آن تیره باشد و از قرمز به قهوهای و سیاهی بگراید. این خاک باید از سطح زمین جمع آوری شود و به عمق بیش از سی سانتی متری نرود (خاک سطح الارض) خاک زراعی را مصالح فروشیها و حمل خاکها برای شما میآورند. ولی حتما از بهترین محل خاک را تهیه کنید.
(در مناطق استثنایی کره زمین عمق خاک سطح الارض زیادتر از این عدد است و بستگی به محل زیست شما دارد. ممکن است از این عدد هم کمتر باشد)
خاک زراعی خوب را در حالت خشک، وقتی در مشتتان بگیرید و فشار دهید به هم میچسبد و فشرده میشود ولی با یک ضربه کوچک از هم جدا شده و دوباره پودر مانند میشود. خاک زراعی بد به شدت چسبنده است و از هم جدا نمیشود. خاک فقیر هم رنگ و روی جالبی ندارد و به زردی و خاکستری میگراید و برای باغچه خوب نیست.
آماده سازی چاله:
بعضی درختان میوه مانند گلابی یا گردو ریشه اصلی Tap root خیلی محکم و درازی دارند و برای این درختان لازم است که چاله عمیقتری کنده شود. عرض نیم متر برای مثال و عمق ۷۵ سانتی متر برای خاکی که مناسب است کنده میشود ولی اگر محل شما کاملا نامناسب و سنگلاخی است میتوانید تا دو متر عمق و یک متر عرض بکنید و با خاک خوب پر کرده و درختکاری کنید. در کل عمق و قطر گودال باید از عمق و طول ریشهها بیشتر باشد.
محل چاله باید عاری از ریشههای گیاهان دیگر باشد.
برای باغکاری معمولا توصیه میشود این چاله را از پاییز بکنید و آماده بگذارید تا بهار که میخواهید کشت کنید رطوبت درون چاله افزایش یافته و موجودات ذره بینی در محل چاله آماده خدمتگذاری به نهال جدید باشند.
در حال حاضر تراکتورهای مجهز به چالهکن نیز وجود دارند و میتوانند سرعت چالهکنی را چندین برابر کرده و هزینه کارگر را پایینتر بیاورند (این خدمت در گلستان علی نیز ارائه میشود)
آماده سازی نهال:
تا قبل از کاشت باید ریشهها را پاشنه پوشی کرد. یعنی ریشهها نباید در معرض نور و هوا باشد و بهتر است اطراف ریشهها را با خاک یا ماسه یا کیسه پلاستیکی سیاه پوشاند.
معمولا شب قبل از کاشت، نهالها را در آب میگذارند تا ریشهها به اندازه کافی آبگیری بکنند و رقابت اسمزی بین خاک و ریشه اگر بوجود آمد ریشهها آب از دست نداده و خشک نشوند.
ریشههای نهالی که میخرید باید کاملا قوی و سالم باشد. در هنگام در آوردن گیاه ریشهها صدمه میبند. این قسمتهای صدمه دیده را با قیچی تیز باید هرس کنید. تا سطح تماس محل زخم با خاک کمتر شده و احتمال بروز بیماریهای قارچی کاهش یابد. این عمل همچنین موجب تحریک ریشه به تولید ریشههای فرعی میشود.
از طرف دیگر چون حجم ریشهها در اثر انتقال کم شدهاست. بهتر است حجم ساقهها را نیز هرس کرد تا ریشه و ساقه متناسب باشند.
در صورتیکه محل شما بادگیر است. همراه با نهال یک قیم محکم نیز کنار نهال قرار دهید تا باد نهال را خم کرده و نشکند. و این قیم ممکن است لازم باشد چند سال در کنار نهال باقی بماند.
همچنین نهال میوه را معمولا کوتاه نگه میدارند تا عمل میوه چینی راحت باشد. برای این کار مثلا در مورد سیب ساقه اصلی را پس از کاشت تا ۸۰ سانتیمتر بالای محل پیوند نگه داشته و بالاتر از آن را حذف میکنند. این کار باعث میشود ساقههای جانبی به شکل یک جام رشد کرده و نور کافی به درون شاخهها برسد. (این موضوع مبحث بزرگی به نام «هرس» است و در کتابهای مختلفی به زبان فارسی به طور تخصصی توضیح داده شدهاست.)
عمل پرالیناژ:
در مقیاس بزرگ برای اینکه درصد موفقیت کاشت درختان بیشتر شود، پرالیناژ تمهیدی است که کمک زیادی به باغبان میکند. این عمل عبارت است از آغشته کردن ریشه نهال به موادی چسبنده و ضدعفونی کننده.
در یک بشکه ۱۰۰ لیتری آب مقدار ۱۰ کیلوگرم رس الک شده + ۵ کیلوگرم پهن الک شده + ۳۰۰ گرم سم قارچ کش مانند بنومیل مخلوط میکنند. و ریشه نهال را درون آن فرو برده و سپس میکارند.
رس و پهن به ریشهها میچسبد و به دلیل خاصیتهای مختلفی که خداوند به آنها داده موجب ترمیم زخمهای ریشه و حفظ رطوبت اطراف ریشه و تامین مواد غذایی اولیه مورد نیاز ریشه میشوند. سم قارچ کش نیز که فعالیت قارچها را در اطراف ریشه کم میکند.
این عمل در هر مقیاسی قابل انجام است و شما میتوانید به جای ۱۰۰لیتر آب از ۱۰ لیتر آب+۱ کیلوگرم رس+نیم کیلوگرم پهن + ۳۰گرم سم قارچ کش استفاده کنید برای کاشت چند نهال از این مخلوط استفاده کنید.
احداث باغهاي سالم، يكنواخت و اقتصادي زماني ميسر مي شود كه زمينه هاي لازم براي توليد نهال سالم و داراي اصالت ژنتيكي و مطابق با استاندارد هاي مصوب فراهم گردد.
ميوهكاری را میتوان فن كشت و پرورش گياهان چند سالهای كه بخشی يا تمام ميوه آنها بصورت خام يا پخته مورد تغذيه انسان قرار میگيرد تعريف كرد. از آنجا كه بيشتر درختان ميوه، پس از كاشته شدن، چند سال طول میكشد تا به بار بنشينند و علاوه بر مخارج سنگين اوليه، در طول اين مدت نيز هر ساله هزينههايی برای نگهداری و پرورش آنها لازم می شود، ميوه كاری نياز به سرمايهگذاری به نسبت درازمدت دارد. بنابراين، اگر از ابتدای امر دقت و توجه كافی نشود، شايد پس از چند سال منجر به زيانهايی جبران ناپذير گردد. در اين بخش از سایت، مسايل مربوط به ميوهكاری، در سه قسمت شامل: احداث باغ جديد، نگهداری از باغ احداث شده و در آینده نیز ويژگیهای مهمترين ميوههای ايران، مورد بحث قرار خواهند گرفت.
اصول و فنون احداث و مدیریت باغ سیب: 1- مراحل قبل از کاشت و بررسی های اولیه قبل از احداث باغ:
اصول و فنون احداث و مدیریت باغ سیب:
1- مراحل قبل از کاشت و بررسی های اولیه قبل از احداث باغ:
1- عوامل اقلیمی:
توصیه می شود که اینگونه اطلاعات از نزدیکترین ایستگاه هواشناسی تهیه شود، نظیر: برآورد میانگین بلند مدت نزولات سالانه (30 سال)،حداقل و حداکثر دمای مطلق،ارتفاع از سطح دریا،تعداد روزهای یخبندان،آمار وقوع تگرگ و توزیع زمانی آن در شعاع 50 کیلومتری (چنانچه آمار وقوع تگرگ در منطقه بالا است،توصیه می شود حتما" از تور ضد تگرگ استفاده شود)،بررسی وقوع بادهای موسمی یا فصلی،تعیین دوره ی زمانی غالب وزش باد،جهت و شدت باد،مطالعه ی این عوامل از نظر انتخاب سیستم کاشت،داربستی یا آزاد،انتخاب نوع پایه ی رویشی،انتخاب رقم و نوع تربیت و احداث سیستمهای زنده و غیرزنده بادشکن برای درختان حائز اهمیت است.
2- بررسی وضعیت آبهای زیرزمینی:
تعیین کیفیت آب از نظر املاح و شوری،اسیدیته،برآورد دبی یا حجم آب موجود به ویژه در ماههای خرداد تا مهر ماه که نیاز به آبیاری وجود دارد.
پس از بررسیهای فوق روش آبیاری بررسی و تعیین می شود و ضرورت احداث استخر برای ماههای گرم و خشک مشخص تر می شود.آبیاری قطره ای،اقتصادی ترین روش در بلند مدت است.
3- مطالعه توپوگرافی:
تعیین وضعیت زمین از نظر درصد شیب،جهت شیب(شمالی،جنوبی)،وجود پستی و بلندی،نقشه برداری و قطعه بندی.
4- بررسی بیماریها،آفات و تنشهای محیطی در منطقه:
این بررسیها بایستی با مطالعه وضعیت باغات سیب موجود در منطقه و در اطراف قطعه مورد نظر صورت گیرد.مراجعه به مراکز تحقیقاتی نزدیک استان و بازدید از باغات الگویی که در تعدادی از ایستگاههای تحقیقاتی در سطح کشور وجود دارد،بسیار مفید و شاید الزامی است.
توجه: اين بازي نياز به نصب ديتا دارد و براي سهولت بيشتر پينهاد ميکنيم بعد از نصب با اجراي بازي اقدام به نصب ديتا کرده و اين کار را با wifi انجام دهيد .
در این پست از کتب اهل تسنن برای شما ثابت می کنیم که ایویکر و عمر به نقل از خودشان گناه کار و دروغگو و خائن هستند.
این مطلب در کتاب صحیح مسلم - چاپ دارالفکر - کتاب الجهاد والسیر - باب حکم الفیء - صفحه ۸۸۵ - حدیث ۱۷۵۷ می باشد.
تصویر زیر صفحه ۸۸۵ کتاب صحیح مسلم می باشد.
( توجه : برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید )
ترجمه متون مشخص شده : عمر گفت نظر شما ( حضرت علی علیه السلام و عباس عموی پیامبر ) راجع به ابوبکر این است که او را دروغگو و گناهکار و خیانتکار و خائن می دانید.
عمر می گوید که شما ( امیرالمومنین علیه السلام ) من ( عمر ) را نیز دروغگو و گناهکار و خیانتکار و خائن می دانید.
نتیجه : ۱ ـ برادران اهل تسنن این حدیث نشان می دهد که حضرت علی ( ع ) از ابوبکر و عمر راضی نمی باشند.
۲ ـ در این حدیث به اعتراف خود ابوبکر و عمر مشخص شد که آنها دروغگو و خائن و گناهکار و خیانتکار هستند.
با توجه به اینکه در تمامی منابع معتبر شیعه واقعه غدیر به طور کامل همراه با وقایع قبل و اتفاقات بعد از آن ذکر شده است از ذکر منابع شیعه در زمینه سند واقعه غدیر خودداری کرده و صرفا منابع اهل سنت را ذکر کردیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب" الغدیر" علامه امینی مراجعه کنید.
هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همهى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامههایشان را در جهت وصول به آن پىریزى مىکنند، مسئلهى رسیدن به سعادت و گریزانى از شقاوت است. منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد، راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند.
لذا انسان بعد از اینکه راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مىدهد و سبیل هدایت مىپیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و سبیل ضلالت و گمراهى پیش مىگیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئلهاى است که همهى آنان که به خود آمدهاند، از آن مىترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مىگذرانند از آن نیز به غفلت به سر مىبرند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مىکنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و وصول به سعادت مىنمایند.
مداومت بر تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نمائیم. امام صادق علیهالسلام در این رابطه مىفرماید:
«یا اباهارون، انا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمة علیهاالسلام کما نأمرهم بالصلاة، فألزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى». (1)
اى اباهارون! ما بچههاى خود را همانطور که به نماز امر مىکنیم به تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز امر مىکنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بندهاى که بر آن مداومت نموده است.
و نیز از این حدیث شریف استفاده مىشود که شایسته است والدین محترم، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند.
دورى شیطان و خشنودى خدا
شیطان همواره دشمن دیرینهى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیلهها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خوردهى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است.
بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفسزنان تسلیم شوند، و عدهاى اندک در تلاشاند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد.
وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادتهاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حقتعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است.
یکى از راههایى که مىتواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیح حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام است.
امام باقر علیهالسلام مىفرماید:
«من سبح تسبیح فاطمة علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائة باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان». (2)
هرکس تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مىگیرد، و آن تسبیح به زبان صداست، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مىنماید.
و به سند معتبر از امام صادق علیهالسلام منقول است که چون آدمى در جاى خواب خود مىخوابد، فرشتهى بزرگوارى و شیطان متمردى به سوى او مىآیند، پس فرشته به او مىگوید:
روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مىگوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مىراند و از او دور مىکند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مىکند، پس باز شیطان مىآید و او را امر به گناه مىکند و ملک او را به خیر امر مىکند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مىکند و حقتعالى عبادت تمام آن شب را در نامهى عملش مىنویسد. (3)
شفاى کم شنوایى و درد جسمانى
تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام بنا بر شواهد روایى و تاریخى در بعضى موارد بر بیماریهاى جسمى نیز مؤثر بوده و باعث درمان بیمارى گوش شده است.
یکى از یاران امام صادق علیهالسلام نزد آن حضرت آمده و از کمشنوایى گوش خود نزد آن حضرت شکایت کرد، امام علیهالسلام به او فرمود:
«علیک بتسبیح فاطمة علیهاالسلام». (4)
چه چیز مانع و جلوگیر تو است و چرا غافلى از تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام؟
آن مرد پرسید: قربانت گردم، تسبیح فاطمه چیست و چگونه است؟ حضرت فرمود: سى و چهار مرتبه «اللَّهاکبر»، سى و سه مرتبه «الحمدلله» و سى و سه مرتبه «سبحاناللَّه» که صد عدد مىشود. آن مرد گوید:
«فما فعلت ذلک الا یسرا حتى اذهب عنى ما کنت اجده». (5)
و من این کار را در اندک زمانى انجام دادم و کمشنوایىام برطرف شد.
برائت از دوزخ و نفاق
چنانچه گفته شد بنا بر روایت امام صادق علیهالسلام، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از جملهى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده:
«تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال اللَّه عز و جل: «و اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا».
و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است:
«من اکثر ذکر اللَّه عز و جل احبه اللَّه و من ذکر اللَّه کثیرا کتبت له براءتان: براءة من النار و براءة من النفاق». (6)
هرکس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر که ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت (منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى.
لذا تسبیح صدیقهى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مىگردد.
غفران الهى
یکى دیگر از آثار تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام، غفران الهى است. غفران ربوبى، همهى ذنوب و آثار سوء تیرگیهاى آنها را از میان مىبرد، حجابها را برطرف کرده و نقائص وجودى انسان را کنار مىزند. اما متأسفانه کمتر کسى هست که بداند غفران یعنى چه و نیاز به آنچه معنایى دارد، و چگونه مىشود غفران الهى همهى مشکلها را حل، و فاصلهها را از میان بردارد؟ در فرق بین عفو و غفران گفته شده که: عفو الهى، نادیده گرفتن و به حساب نیاوردن لغزشها و خطاها و نقیصهها و عیبها، و محو آثار نامطلوب آنهاست.
و غفران الهى عبارت است از افاضات و رحمتهایى که به دنبال نادیده گرفتن لغزشها و خطاها و نقیصهها، متوجهانسان مىگردد و او را تکمیل مىکند و نقایص و عیوب وجودى وى را برطرف مىنماید. غفران بعد از عفو است. عفو نادیده گرفتن بدیهاست و غفران، برطرف کردن آنها از وجود سالک و تبدیل آنها به خوبیها و کمالات است. عفو ربوبى، انسان را از سقوط و هلاکت نجات مىدهد و غفران الهى، به سالک پر و بال عطا مىکند و بالا مبرد. لذاست که اگر عفو و گذشت ربوبى نباشد، رهروان طریق با شکست روبرو شده و کنار زده مىشوند، و اگر غفران ربوبى نباشد، آنها از حرت و پیشرفت بازمانده و متوقف مىگردند. امام صادق علیهالسلام مىفرماید:
«من سبح تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر اللَّه له». (7)
هرکس تسبیح حضرت فاطمهى زهرا علیهاالسلام را قبل از اینکه وضع خود را بعد از نمار واجب عوض کند، بجا آورد، خداى متعال او را مشمول مغفرت خود مىگرداند.
البته نباید چنین پنداشت که این «تسبیح» به لحاظ اینکه ظاهرى بسیار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسیار آسان است، چگونه مىشود از چنین آثار و برکاتى برخوردار باشد؟! آرى این تسبیح به ظاهر بسیار خلاصه است، اما در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دریایى از حقایق و اسرار توحید را در بر دارد و نیز انجام آن به ظاهر خیلى آسان است، ولى اگر خوب بجا آورده شود، مشکلها را آسان مي گرداند. انشاءاللَّه.
1ـ فروع کافى، کتاب الصلاة، ص 343، ح 13.
2ـ وسائل الشیعه، ج 4، ص 1023، ح 3.
3ـ شیطان دشمن دیرینهى انسان، محمد نصیرى، ص 136.
4ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 20.
5ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 21.
6ـ اصول کافى، ج 2، ص 499، ح 3.
7ـ فروع کافى، کتاب الصلاة، ص 342، ح 6.
شیعه و دفاع از حریم آن در خطبه های حضرت زهرا علیهاالسلام /
يا علي مدد
چکیده
«شیعه» نامی آشنا در فرهنگ توحید بوده و قرآن بزرگ ترین شاهد این گفتار است. در قرآن، حضرت ابراهیم علیه السلام «شیعه» نامیده شده است؛ زیرا ادامه دهنده جریان توحیدی حضرت نوح علیه السلام بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام نیز شیعه بودند.
«تشیّع» راهی جدا یا منشعب از اسلام نیست، بلکه امتداد خط حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و استمرار طریق توحید است. روشن است که در راه خدا و جریان توحیدی، انتخاب خلیفه و وصیّ پیغمبر همانند انتخاب پیامبر، فقط به دست خدا و به فرمان او انجام می گیرد. این همان اعتقادی است که شیعه را از دیگران ممتاز می گرداند.
حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه مبارک خود، به دفاع از این بینش می پردازد و در مقابل تمام جریاناتی که تا آن زمان پدید آمده بودند یا در آینده به تبع آن ها می توانستند پدید بیایند، ایستاده، مخالفت صریح خود را اعلام می کند؛ زیرا نتیجه آن ها را بسیار شوم می داند که جز خون ریزی و بدبختی ثمره ای نخواهد داشت، در حالی که اگر همان جریان برگزیده الهی که در رهبری حضرت علی علیه السلام متجلّی بود، پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله ادامه می یافت، یقینا به خوش بختی و سعادت تمام جوامع بشری منتهی می شد و اسلام آینده ای روشن و درخشان می داشت که در سایه آن، مردم در نهایت آسایش و رفاه، از نعمت های فراوان مادی و معنوی بهره مند می شدند و درهای برکت از آسمان و زمین برایشان گشوده می گشت؛ ولی افسوس!
وی در تاریخ ۱۱ فروردین۱۳۹۲ به حالت کما رفت و پس از انتقال به در روز ۱۲ فروردین دچار مرگ مغزی شد و بر اثر ایست قلبی و مشکلات تنفسی درگذشت.[۴][۵][۶] در ابتدا علت مرگ مغزی از سوی رسانهها مسمومیت شدید دارویی اعلام شده بود که در واکنش رضا داوودنژاد همسرخواهر عسل بدیعی، مسمومیت شدید دارویی را شایعه دانسته و مشکل قلبی ناشی از دشواری تنفسی و در نهایت مرگ مغزی را سبب مرگ وی اعلام کرد.[۷] در نهایت در روز ۱۳ فروردین پزشک وی علت مرگ مغزی را پارگی عروق مغزی وبه دنبال آن خونریزی مغزی و ایست تنفسی عنوان کرد. همچنین اعلام شد طبق موافقت خانواده وی وهم چنین میل باطنی وی و در خواستش برای اهدا اعضایش همهٔ اعضای داخلی از جمله کلیه، کبد، قلب و ریهٔ وی اهدا خواهد شد.[۸][۹]
در طول تاریخ در میان ملل مختلف، عسل جایگاه خاصی را در میان داروهای سنتی به خود اختصاص داده است. در قرآن از آن به عنوان داروی شفابخش و درمان دردها نامبرده شده و پیامبر عظیمالشان اسلام(ص) استفاده از آن را توصیه کرده است.
عسل نواحی مختلف، دارای ارزش غذایی و خواص درمانی متفاوت است، اما مطالعات بالینی و آزمایشگاهی بعضی خواص مشترک را برای عسل ثابت کرده است.
عسل دارای خواص ضد عفونیکننده قوی است. این خاصیت شاید به دلیل اثر اسمتیک و PH پایین و اسیدی عسل باشد. از این رو عسل را میتوان برای ضد عفونیکردن زخمها استفاده کرد.
اگر عسل را به صورت موضعی روی زخمها استفاده کنید باعث تولید پراکسیر هیدروژن میشود که اثر ضد عفونیکننده دارد.
این ماده شفابخش در تسریع ترمیم زخم نیز موثر بوده و میتواند از رد زخم (اسکار) نیز جلوگیری کند. امروزه پمادهایی موضعی از عسل تهیه میشود که حتی در اعمال جراحی زیبایی برای جلوگیری از رد زخم و بخیه نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
PH پایین و خاصیت اسیدی عسل از رشد باکتریها جلوگیری میکند. برای درمان زخمهای دیابتی، سوختگیها و سایر زخمهای عفونی، عسل میتواند یک جایگزین خوب باشد.
در واقع عسل با جذب آب موجود در بافتهای متورم ترمیم زخم را تسریع میکند.
برخی مطالعات مصرف عسل و موم آن را در درمان آلرژی موثر دانسته است.
همچنین عسل یک داروی موثر در درمان زکام، سرماخوردگی، گلودرد و سرفه است. این خاصیت شاید به دلیل رقیقکننده و خلطآور بودن این ماده است.
هرچند که مصرف عسل میتواند به درمان اسهال عفونی کودکان کمک کند، اما این امر باید با نظر پزشک انجام شود.
خیلیها فکر میکنند چون عسل یک ماده غذایی مقوی است، بنابراین باید برای نوزادان هم استفاده شود؛ اما این نکته بسیار مهم است که به علت احتمال وجود «اسپورهای بوتولونیوم» در عسل هرگز نباید به کودکان زیر یکسال داده شود. این در حالی است که معده کودکان بزرگتر و بالغ میتواند آن را هضم کند.
از خیلیها شنیدهام که مصرف فلفل میتواند باعث افزایش متابولیسم بدن و پایین آمدن سریعتر وزن بشود. میخواستم بدانم آیا خوردن غذاهای تند در کنار رژیمدرمانی، تاثیر چشمگیری در روند کاهش وزن دارد؟ آیا مصرف فراوان غذاهای تند، بیضرر است؟ لطفا کمی هم در مورد قرصهای فلفل توضیح دهید.»
فلفل علاوه بر داشتن اثر گرمازایی، میتواند سرعت سوختوساز بدن را تا حدی افزایش دهد اما این افزایش متابولیسم در حدی نیست که بتوان برای کاهش وزن روی آن حساب کرد.
اگر بخواهیم فلفل و غذاهای تند را در حدی مصرف کنیم که متابولیسم بدنمان به میزان قابلتوجهی بالا برود، عوارض زیادهروی در مصرف فلفل خود را نشان میدهد چون ادویههایی مانند فلفل، محرک اسید معده هستند و مصرف آنها میتواند باعث التهاب معده یا حتی گاستریت شود. ابتلا به زخم معده یا زخم دوازدهه هم از دیگر عوارض مصرف طولانیمدت، مداوم و زیاد انواع فلفل (به خصوص فلفلهای تند) است. ضمن اینکه حساسیت سلولهای چشایی و گیرندههایی که طعم و مزه را روی زبان و دهان درک میکنند، با مصرف روزانه و بیرویه فلفل کاهش پیدا میکند.
متاسفانه این روزها برخی افراد، به امید لاغر شدن سریع، کپسولهای لاغری حاوی فلفل را تهیه و مصرف میکنند. این کپسولهای لاغری حاوی فلفل تند هستند و با هدف افزایش سوختوساز بدن تولید میشوند ولی وقتی کپسول پس از ساعتی درون معده یا روده باز میشود، عوارض بسیاری دارد.
برای پیشگیری از ابتلا به انواع بیماریهای گوارشی، فریب تبلیغات پوچ سودجویان را نخورید و بدون تحقیق و بررسی، هیچ قرص و کپسول لاغریای را مصرف نکنید.
سبزگستر رضوان كالپوش
+ نوشته شده در پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:لاغري-فلفل-فوايدفلفل,ساعت 15:24 توسط علي رضا
|
نخود گیاه بومی ایران و یکی از غذاهای اصلی مردم یونان، اسپانیا و پرتغال است. این گیاه سرشار از فیبر، اسیدفولیک و منگنز است.
خواص
کمبود آهن را می توان با مصرف نخود جبران کرد.
منبع عالی پروتئین است و به بدن در مقابله با بیماری های مربوط به ایمنی کمک می کند.
مصرف منظم آن، خطر مرگ بر اثر بیماری قلبی را کاهش می دهد.
فیبر غیرقابل حل آن از یبوست پیشگیری می کند.
سرشار از تریپتوفان است. این اسید آمینه نقش مهمی در تولید سروتونین و تنظیم خواب و بهبود خلق و خو دارد.
۲ تا ۳ قاشق غذاخوری نخود مساوی با ارزش غذایی یک سهم سبزیجات و میوه است.
حاوی فیتواستروژن است که با تولید هورمون خطر بروز سرطان سینه را کاهش می دهد و از استخوان ها در برابر پوکی استخوان محافظت می کند و گرگرفتگی را در زنان یائسه به حداقل می رساند.
سرشار از فیبر و پروتئین است و شاخص پایین گلایسمی دارد. این ترکیب برای رفع گرسنگی مفید است.
سبزگستر رضوان كالپوش
+ نوشته شده در پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:21 توسط علي رضا
|
عدس از جمله حبوبات پرخاصیتی است که در پخت انواع آشها و غذایی به نام عدس پلو مورد استفاده قرار میگیرد. طیف رنگ آن، قهوهای مایل به قرمز، قهوهای مایل به خاکستری و سبز است.
گرچه در کشور ما فقط از عدس معمولی یا همان عدس سبز در پخت غذا استفاده میشود ولی نوع دیگری از آن نیز وجود دارد که آن را «عدس قرمز» یا همان «دال عدس» میگویند. عدس منبع غنی پروتئین گیاهی است؛ بهطوری که در هر ۱۰۰ گرم از آن ۲۰ درصد پروتئین وجود دارد.
عدس حاوی ویتامینهای گوناگون از جمله ویتامینهای گروه B و مواد معدنیای مانند آهن، کلسیم و فسفر نیز است. به همین دلیل به آن «گوشت فقرا» میگویند. هر ۱۰۰ گرم عدس خام، ۳ میلیگرم آهن دارد و به همین دلیل مصرف این ماده غذایی به کسانی که دچار کمخونی هستند، توصیه میشود. البته از آنجا که آهن آن از نوع «هم» نیست و آهن با منشأ گیاهی به خوبی آهنهای حیوانی جذب بدن نمیشود، باید عدس را همراه با موادغذایی حاوی ویتامین C مانند گوجهفرنگی و انواع مرکبات مانند لیموترش مصرف کرد تا آهن موجود بهتر جذب شود.
با وجود اینکه نفخ عدس در مقایسه با حبوباتی مانند نخود و لوبیا کمتر است، باید خیلی خوب بپزد تا کاملا هضم شود در غیر این صورت بهخصوص در کودکان و سالمندان ایجاد نفخ میکند.
کسانی که مصرف زیاد گوشت برای آنها بنا به توصیه پزشک مجاز نیست، میتوانند از حبوبات به دلیل نداشتن کلسترول استفاده کنند. در کل، این ماده غذایی منع مصرفی ندارد اما کسانی که با خوردن حبوبات دچار نفخ و مشکلات گوارشی میشوند یا از عدم تحمل و حساسیت رنج میبرند، بهتر است مصرف آن را کم کنند.
تنقلات و میان وعدهها مکملهایی هستند که در طول روز میتواند خلاء دریافت مواد غذایی مورد نیاز را پر کند و در این بین اگر میان وعدهای با خواص غذایی نامناسب دریافت شود نه تنها این مهم برآورده نمیشود بلکه منجر به ایجاد سوء تغذیه و تسریع در بروز بیماریهای مرتبط میشود.
خوشبختانه در اقلیمهای مختلف کشورمان، تنقلات و میان وعدههای بسیار باارزشی از جمله آجیلها و مغزها موجود و در دسترس است که ترویج مصرف آنها در جامعه خصوصا برای کودکان و نوجوانان میتواند جایگزین بسیار مناسبی بوده و سلامت آینده شان را تضمین کند.
کودکانی که چاق یا اضافه وزن دارند باید در مصرف این نوع میان وعده رعایت اعتدال را نمایند.
در سنین بالاتر بهترین میان وعده مصرف میوهها و یا میوههای خشک شده و برگههای میوه است. میوهها نیز به عنوان میان وعده برای سالمندان مناسب است در صورتی که استفاده از بعضی از سبزیجات سبب بروز مشکلات دندانی میشود میتوانند آنها را به صورت پخته مصرف کنند.
آدمى در اين دنيا همانند هدفى است كه تيرهاى مرگ به سوى آن روان است ، يا چون متاعى است كه رنجها و محنتها براى ربودنش ، پيشدستى كنند هر جرعه آبش ، گلوگير شود و هر لقمه اش در حلق بماند. هيچ بنده اى نعمتى را فراچنگ نياورد، مگر آنكه ، نعمت ديگرى را از دست بدهد و به استقبال هيچ روزى از روزهاى عمرش نرود، مگر آنكه ، يك روز از عمرش را سپرى سازد. پس ما ياران مرگ هستيم و جانهاى ما هدف تباه شدنها. چگونه به جاويد زيستن اميد بنديم و، حال آنكه ، اين شب و روز بنايى برنياورند، مگر آنكه ، بشتاب ويرانش كنند و هر جمع را پريشان سازند
+ نوشته شده در پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:31 توسط علي رضا
|
سخنى از آن حضرت (ع ) به كميل بن زياد نخعى.كميل بن زياد گويد امير مؤ منان ، على بن ابى طالب ، دست مرا گرفت و از شهر بيرون برد.چون به صحرا رسيدم آه بلندى كشيد و فرمود:
اى كميل ، دلها چونان ظرفهايند و بهترين آنها نگهدارنده ترين آنهاست . پس ، هر چه مى گويم به خاطر بسپار. مردم سه دسته اند؛ عالمى ربّانى و آموزنده اى كه در راه راست گام برمى دارد و سه ديگر همج الرّعاع . يعنى كسانى كه از پى هر آواز مى روند و با وزش هر باد به چپ و راست ميل مى كنند. از فروغ دانش بهره ور نشده اند و به ركن استوارى پناه نجسته اند. اى كميل ، علم بهتر از مال است . علم تو را نگه مى دارد و تو بايد مال را نگه دارى . مال به هزينه كردن كاسته مى شود و حال آنكه ، از علم هر چه انفاق كنى ، افزونتر شود و آنچه به مال پرورده شود با زوال مال زوال مى يابد.
اى كميل بن زياد، شناخت فضيلت علم ، ركنى از اركان دين است كه بايد بدان گردن نهاد. به علم است كه آدمى ، تا هنگامى كه زنده است به اطاعت پروردگارش پردازد و پس از مرگش نام نيك او بر جاى ماند. علم ، حاكم است و مال ، محكوم .
اى كميل ، مرده اند آنان كه گنجوران مال اند، هر چند، به ظاهر زنده اند، ولى عالمان تا جهان برپاى است برجاى اند. اجسادشان از ميان مى رود، ولى آثارشان در دلها موجود است . بدان كه در اينجا (اشاره به سينه خود فرمود) علمى گرد آمده است ، اگر براى آن عاملانى بيابم . آرى ، يكى را يافتم كه نيكو در مى يافت ولى امين نبود. زيرا دين را وسيله رسيدن به دنيا ساخته بود و با نعمت خدا بر بندگان خدا برترى مى فروخت . و مى خواست به حجّت علم ، اولياى خدا را مغلوب سازد.يا كسى است كه پيرو حاملان علم است ، ولى در شناخت رمز و راز علم بصيرتش نيست ، در اولين شبهه كه بر او عارض مى شود، شك و ترديد در دلش شراره مى افروزد. نه اين و نه آن . يا كسى است كه سخت خواستار لذت است و در شهوات ، عنان گسيخته و شيفته جمع مال و اندوختن آن . اينان ، هيچيك ، پاسدار دين نباشند.بيش از هر چيز به ستوران چرنده مى مانند. بدين گونه است كه علم با مرگ حاملانش مى ميرد.
آرى ، زمين هيچگاه از حجت قائم خداوندى خالى نمى ماند. خواه آشكار و مشهور باشد يا ترسان و پنهان از ديده ها. تا حجتها و نشانه هاى روشن دين خدا از ميان نرود اينان آيا چند تن هستند، يا در كجايند به خدا سوگند، كه شمارشان بس اندك است ، ولى قدر و منزلتشان بسيار است . خداوند به اينان حجتها و نشانه هاى روشن خود را حفظ كند، تا آن را به همانندان خود به وديعت سپارند و اين بذر در دلهاى ايشان بكارند. علم و حقيقت و بصيرت به آنان روى آور شده و روح يقين را يافته اند و آنچه ناز پروردگان ، دشوار پنداشته اند، بر خود آسان ساخته اند. و بر آنچه نادانان از آن مى ترسند انس گرفته اند. به تن همدم دنيايند ولى جانشان به جهان بالا پيوسته است . جانشينان خداوند در روى زمين هستند و داعيان دين اويند. آه ، آه . چه آرزومند ديدارشان هستم . اى كميل ، اگر خواهى بازگرد.
+ نوشته شده در چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:كميل -امام علي ,ساعت 7:57 توسط علي رضا
|
سخن پیرامون جشن سیزده بدر همانند دیگر جشن های ملی و باستانی ،
نیاز به پژوهش زیاد و مقدمه چینی ای طولانی دارد ، و در این راستا کوشش
من این بوده که خرد ورزانه ترین و در عین حال مستند ترین گفتارها، مقالات
و نگرش ها را در این زمینه گرد آوری کنم تا مبادا خدشه ای در شناساندن
آیین های کهن وارد سازم
بر این پایه بهتر دیدم تا در آغاز سخن مقدمه ای را پیرامون عدد 13 و روز سیزدهم و اینکه آیا این عدد و این روز در ایران و فرهنگ ایرانی
نحوست داشته یا نه فراهم آورم...
نخست باید به این موضوع توجه داشت که در فرهنگ ایران هیچ یک از
روزهای سال نحس شمرده نشده ، بلکه چنانچه میدانیم هر یک از روزهای
هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و
امشاسپندان داشته و دارند ، و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در
گاه شماری ایرانی تیر روز (در زبان اوستایی و پهلوی تشتر یا تیشتر)
نام دارد که از آن ِ ایزد تیشتر ، ایزد پدید آورنده ی باران می باشد
و نیاکان فرهیخته ی ما از روی خجستگی ، این روز را برای
جشن انتخاب کرده اند.
همچنین هیچ دانشمندی یا هیچ یک از متون کهن از این روز به بدی یاد نکرده
بلکه در بیشتر مقالات مکتوب و کتابها ، از سیزدهم نوروز با عنوان
روزی فرخنده و خجسته نام برده اند.
برای مثال کتاب « آثار الباقیه » جدولی برای سعد و نحس بودن روز ها دارد
که در آن جدول در مقابل روز سیزدهم نوروز کلمه ی «سعد» به معنی نیک و
فرخنده آورده شده است ، اما پس از حمله ی تازیان و ورود اسلام به ایران
از این رو که اعراب هفت روز در هر ماه را نحس میدانستند و سیزدهم هم
جز این روزها بوده ، روز سیزدهم فروردین را هم به اشتباه نحس خواندند
برای مثال دو بیتی ای از ابونصر فراهی هست که نحوست روزهای ماه را
بیان میکند : هفت روزی نحس باشد در مهی زان حذر کن تا نیابی هیچ رنج
سه و پنج و سیزده با شانزده بیست ویک و بیست وچهار و بیست وپنج
از سویی دیگر در زمان حکومت صفویان این بار فرهنگ اروپایی وارد ایران
شد که شوربختانه آنان نیز عدد 13 را نحس میدانستند ، و هنوز هم با
پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی عمیقاً به این موضوع اعتقاد دارند ،
که البته تنها به این ختم نمی شود و مثالهای بسیار دیگری مانند دیدن گربه ی سیاه، رد شدن از زیر نردبام یا گذاشتن کلید روی میز و بسیاری موارد خرافی دیگر
وجود دارند که خوشبختانه تا کنون وارد فرهنگ ما نشده اند.
تنها چیزی که در فرهنک ایرانی در مورد عدد سیزده وجود دارد و دکترغیاث آبادی
به آن اشاره کرده است «بد قلق» بودن عدد13 به خاطر
خاصیت بخش ناپذیری آن است
اما وقتی درباره ی نیکویی و فرخندگی این روز بیشتر دقت می کنیم
منابع معقول و مستند به سوابق تاریخی زیادی را می یابیم
همانطور که گفته شد سیزدهم فرودین ماه که تیر روز نام دارد و
متعلق به فرشته یا امشاسپند یا ایزد مقدس و بزرگواری در آیین زرتشتی است که
در متون پهلوی و در اوستا تیشتر نام دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه که
جشن تیرگان است به نام او می باشد
فرودین ماه نیز که هنگام جشن و سرور و شادمانی و زمان فرود آمدن فروهرها است
و تیر روز از این ماه نخستین تیر روز از سال می باشد در میان ایرانیان باستان بسیار
گرامی بوده و پس از دوازده روز جشن که یاد آور دوازده ماه سال است ، روز سیزدهم را پایان رسمی دوره ی نوروز می دانستند و با رفتن به کنار جویبارها و باغ و صحرا و شادی کردن در واقع جشن نوروز را با شادی به پایان می رساندند
و به قول امروزی ها حسن ختامی بود بر بزرگترین جشن سال.
در کتاب « المحاسن و الاضداد » گفته شده :
در صحن کاخ سلطنتی دوازده ستون از خشت خام برپا می کردند که در
هریک از آنها یکی از حبوبات دوازده گانه را می کاشتند
و کُـشتی که از پشم گوسفند بافته می شود،
شش قسمت است که هر قسمت دوازده رشته می شود
که بطور مجموع هفتاد و دو نخ می شود ، می بستند .
عدد شش اشاره است به شش گاههنبار وعدد دوازده به یاد دوازده ماه است
و هفتادودو هم به هفتادودو فصل یسنا اشاره است.
تاریخچه ی سیزده بدر
همانطور که پیشینه ی جشن نوروز را از زمان جمشید میدانند
درباره ی سیزده به در هم روایت هست که : جمشید شاه پیشدادی روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم
خیمه و خرگاه بر پا می کند و بارعام می دهد و چندین سال متوالی این کار را
انجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت
سنت و آیین درمی آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون ازخانه در
کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار می کردند
اما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده به در از روی منابع مکتوب ،
تمامی منابع مربوط به دوران قاجار می باشند و گزارش به برگزاری
سیزده به در در فروردین یا صفر داده اند ، از همین رو برخی پژوهشگران
پنداشته اند که این جشن بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارد
اما با دقت بیشتر در می یابیم که شواهدی برای دیرینگی این جشن وجود دارد
دکتر غیاث آبادی پژوهشگرتاریخ وفرهنگ ایران باستان و باستان ستاره شناس
در این باره به گسترش بسیار، تنوع و گوناگونی شیوه های برگزاری این جشن
اشاره می کند که بر پایه ی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه ،
هر چقدر دامنه ی گسترش باوری فراخ تر و شیوه های برگزاری آن
متفاوت تر باشد ، نشان دهنده ی دیرینگی بیشتر آن است.
همچنین مراسم مشابه ای که به موجب کتیبه های سومری و بابلی از آن آگاهی داریم، آیین های سال نو در سومر با نام « زگموگ » و در بابل با نام « آکیتو» دوازده روز به درازا می کشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار می شده.
بدین ترتیب تصور می شود که سیزده بدر دارای سابقه ای دست کم چهار هزار ساله است.
+ نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:جشن ملي-سيزده بدر,ساعت 19:44 توسط علي رضا
|
برادران عزیز اهل سنت فقط از این پست دیدن کنند و جواب این سوالها را بدهند.
سوال 1: شیعیان دلایل متعدد حدیثی و قرآنی دارند برای خلافت حضرت علی ، حال سوال اینجاست که آیا شما برادران عزیز اهل سنت دلیلی برای خلافت ابوبکر و عمر و عثمان بعد
سوال 2 : همانطوری که می دانید ابوحنیفه اولین پیشوای اهل سنت در سال 80 (هشتاد) هجری قمری یعنی قریب به 69 ( شست و نه ) سال و اندی بعد از وفات پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم تازه به دنیا آمده است و مالک بن انس در سال (93 ه .ق ) و محمد بن ادریس شافعی در سال (150 ه.ق) و احمد بن حنبل در سال ( 164 ه. ق )به دنیا آمده اند .
حال سؤال ما این است که در این مدت زمان (یعنی 69 سال بین وفات پیامبر اکرم و تولد ابوحنیفه و تشکیل دادن فرقه حنفی ) مسلمانان چه دینی داشتند . آیا این امامان شما حتی یک بار هم پیامبر را دیده اند .؟
سوال 3 : همان گونه که میدانیم مذاهب چهار گانه اهل سنت هر کدام از دیگری گرفته شده اند به این ترتیب که مالکی از حنفی گرفته است ، شافعی از مالکی گرفته است و حنبلی هم از شافعی گرفته است. و ابوحنیفه خود شاگرد امام جعفر صادق بوده است و در این مورد میگوید اگر آن دو سال (منظور دو سالی است که در محضر امام صادق درس خوانده است) نبود نعمان هلاک میگردید.
نمونه زیر را در نظر بگیرید
روزى ابوحنیفه براى ملاقات با امام صادق (ع ) در خانه امام آمد، و اجازه ملاقات خواست امام اجازه نداد. ابوحنیفه گوید: دم در مقدارى توقف کردم تا اینکه عده اى از مردم کوفه آمدند، و اجازه ملاقات خواستند، به آنها اجازه داد. من هم با آنها داخل خانه شدم وقتى به حضورش رسیدم گفتم : شایسته است که شما نماینده اى به کوفه بفرستید و مردم آن سامان را از ناسزا گفتن به اصحاب محمّد نهى کنید. بیش از ده هزار نفر در این شهر به یاران پیامبر ناسزا مى گویند.
امام : مردم از من نمى پذیرند.
ابوحنیفه : چگونه ممکن است سخن شما را نپذیرند در صورتى که شما فرزند پیامبر خدا هستید؟
امام : تو خودت یکى از همانها هستى که گوش به حرف من نمى دهى . مگر بدون اجازه من داخل خانه نشدى ؟ و بدون اینکه بگویم نشستى ؟ و بى اجازه شروع به سخن گفتن ننمودى ؟ شنیده ام که تو بر اساس قیاس فتوا مى دهى
ابوحنیفه : آرى .
امام : واى بر تو اولین کسى که بر این اساس نظر داد شیطان بود.
وقتى که خداوند به او دستور داد که به آدم سجده کند، گفت : من سجده نمى کنم ، زیرا که مرا از آتش آفریدى و او را از خاک و آتش گرامى تر از خاک است.
سپس امام براى باطل بودن قیاس مواردى از قوانین اسلام را که بر خلاف این اصل است ذکر نمود) و فرمود:
به نظر تو کشتن کسى به ناحق مهمتر است یا زنا؟
ابوحنیفه گفت : کشتن کسى به ناحق .
امام : بنابراین اگر عمل کردن به قیاس صحیح باشد، پس چرا براى اثبات قتل دو شاهد کافى است ولى براى ثابت نمودن زنا چهار شاهد لازم است ؟ آیا این قانون اسلام با قیاس سازگار است ؟
ابوحنیفه : نه .
امام : بول کثیف تر است یا منى ؟
ابوحنیفه : بول .
امام : پس چرا خداوند در مورد اول مردم را به وضو گرفتن امر کرده ، ولى در مورد دوم دستور غسل کردن صادر فرموده ؟ آیا این حکم با قیاس سازگار است ؟
ابوحنیفه : نه .
امام : نماز مهمتر است یا روزه ؟
ابوحنیفه : نماز.
امام : پس چرا بر زن حائض قضاى روزه واجب است ولى قضاى نماز واجب نیست ؟ آیا این حکم با قیاس سازگار است ؟
ابوحنیفه : نه .
امام فرمود: شنیده ام که این آیه را ((ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم )) یعنى (در روز قیامت بطور حتم از نعمتها سؤ ال مى شوید) چنین تفسیر مى کنى که : خداوند مردم را از غذاهاى لذیذ و آبهاى خنک که در فصل تابستان مى خورند مؤ اخذه و بازخواست مى کند.
ابوحنیفه گفت : درست است من این آیه را این طور تفسیر کرده ام .
امام فرمود: اگر مردى تو را به خانه اش دعوت کند و با غذاى لذیذ و آب خنکى از تو پذیرایى کند و بعد براى این پذیرایى به تو منت بگذارد، درباره چنین کسى چگونه قضاوت مى کنى ؟
ابوحنیفه گفت : مى گویم آدم بخیلى است .
امام فرمود: آیا خداوند بخیل است تا اینکه در روز قیامت در مورد غذاهایى که به ما داده ما را بازخواست کند؟
ابوحنیفه گفت : پس مقصود از نعمتهایى که قرآن مى گوید انسان مؤ اخذه مى شود چیست ؟
امام فرمود: مقصود نعمت دوستى ما خاندان رسالت و اهل بیت است .
برادران عزیز اهل سنت این سوالهای یکی از امامان مذهب چارگانه اهل سنت از امام جعفر بوده است .به نظر شما کدامیک از این 2 شایسته امامت و پیروی هستند (شاگرد یا استاد).
سوال 4 : این سوال مربوط به عدالت صحابه میشود ؛ فرض کنید الآن میدان جنگ صفّین برپا شده، شما به کدامیک از این دو صف جنگ ملحق مى شوید، صف على(علیه السلام) یا صف معاویه؟
نمونه دیگر هم حادثه عاشورا است .سرور جوانان اهل بهشت در یک طرف و افراد یزید هم طرف دیگر هستند . شما به کدامیک از این طرفین ملحق میشوید ؟
+ نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:چند سوال-اهل سنت-حقيقت,ساعت 19:38 توسط علي رضا
|
آیا روایت معتبری مبنی بر ولادت امیر مؤمنان (ع) در کعبه وجود دارد ؟
پاسخ :
ولادت امیر مؤمنان علیه السلام در کعبه از دیدگاه شیعیان قطعی و متواتر است ، و این که کسی غیر از آن حضرت در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده نیز اجماعی است .
شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در این باره مینویسد :
ولد بمکة فی البیت الحرام یوم الجمعة الثالث عشر من رجب سنة ثلاثین من عام الفیل ، ولم یولد قبله ولا بعده مولود فی بیت الله تعالى سواه إکراما من الله تعالى له بذلک وإجلالا لمحله فی التعظیم .
حضرت امیر المؤمنین علی بن ابى طالب علیه السّلام در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از سى سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد ، نه پیش از وى کسى در خانه خدا به دنیا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه خداوند فضیلت و شرافتى است که پروردگار بزرگ برای بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است .
الشیخ المفید ، أبی عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العکبری البغدادی (متوفای413هـ) ، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد ، ج 1 ، ص 5 ، تحقیق : مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث ، ناشر : دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت ، الطبعة : الثانیة ، 1414هـ - 1993 م
ولادت امام علی علیه السلام در کعبه از دیدگاه اهل سنت :
از دیدگاه علمای اهل سنت نیز ، ولادت آن حضرت قطعی است ؛ حتی برخی از آنها ادعای تواتر نیز کردهاند که به نام چند تن از آنها اشاره میکنیم :
1 . حاکم نیشابوری (405هـ) :
فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبة .
روایات متواترى وارد شده که فاطمه بنت اسد ، امیرمؤمنان على بن ابى طالب - کرم الله وجهه - را در داخل کعبه به دنیا آورده است .
النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم (متوفای405 هـ) ، المستدرک على الصحیحین ، ج 3 ، ص 550 ، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1411هـ - 1990م .
مدارک شهادت حضرت زهرا(س) در کتب اهل سنت مانند ابن قتیبه، ابن شهر آشوب، شهرستانی، ذهبی، عمر رضا کحاله، یعقوبی، بلاذری، ابن ابی الحدید و شهاب الدین احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسی آمده است که در این مجال مروری بر آنها خواهیم داشت.
ظلم و ستم در حق تنها بازمانده رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س) و شهادت آن بانوی یگانه، حقیقتی غیر قابل انکار و از مسلمات تاریخ اسلام است. به گونه ای که هیچ فردی را یارای انکار و رد آن نیست، چرا که مورخان و محدثان عامه و خاصه علی رغم فشارها و محدودیتهایی که در طول تاریخ همواره متوجه ایشان بوده است، باز هم به گونه های مختلف و بیان های گوناگون به آن پرداخته اند به طوری که هر انسان محقق و بدون تعصب با مراجعه به مصادرِ متقن و منابعِ دست اول مسلمانان، اعم از شیعه و سنی آن را خواهد یافت.
در این مختصر برآنیم تا با آوردن چند نمونه از تصریحات علما و بزرگان اهل سنت، از هر گونه استبعاد و رد کردن این وقایع تلخ تاریخی، و هرگونه شبه افکنی در میان جوانان جلوگیری کنیم.
ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیب دینوری (معروف به ابن قُتَیبَة) در گذشته سال 276 هجری، در کتاب خود بنام الامامة والسیاسة جلد اول صفحه 12، چاپ سوم، 2 جلد در یک مجلد، تحت عنوان کیفَ کانَت بیعة علی أبی طالب کرَّمَ الله وجهه (علی کرم الله وجهه چگونه بیعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاری روایت کرده که گفت: همانا روزی ابوبکر از عده ای که از بیعت با او سرپیچی کرده و نزد علی جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها ـ که در خانه علی جمع شده بودند ـ فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداری نمودند، در این هنگام عمر دستور داد که هیزم حاضر کنید و خطاب به اهل خانه گفت: «قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست باید خارج شوید و الا خانه را با اهلش به آتش می کشم.» شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض، آیا می دانی در این خانه فاطمه است؟! عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد!
در همان کتاب جلد 1 صفحه 13 با ذکر سند می گوید: ... پس از چندی که گذشت عمر به ابوبکر گفت بیا تا نزد فاطمه برویم، چرا که ما او را به غضب درآورده ایم. پس به اتفاق یکدیگر نزد فاطمه رفته واز او اجازه ورود گرفتند، لکن فاطمه به آنها اجازه ورود نداد، ناچار نزد علی آمده و با او سخن گفتند، تا آنکه آنها را بر فاطمه وارد کرد. پس همین که آن دو نزد فاطمه نشستند، فاطمه صورت خود را به دیوار برگرداند. در این هنگام آن دو به فاطمه سلام کردند، لکن او جواب سلام آنها را نداد، لذا ابوبکر شروع به سخن کرده و گفت: ای حبیبه رسول خدا آیا ما در مورد ارث پیامبر و همچنین در مورد شوهرت تو را به غضب درآوردیم؟ فاطمه گفت: چه می شود تو را، که اهل و خانواده ات از تو ارث ببرند، لکن ما از محمد ارث نبریم! سپس فاطمه گفت: آیا اگر حدیثی از پیامبر را به یاد شما بیاورم قبول می کنید، و به آن اعتقاد پیدا می کنید؟ عمر و ابوبکر گفتند: آری. پس فاطمه گفت: شما را به خدا قسم آیا از پیامبر نشنیدید که می گفت: «رضایت فاطمه، رضایت من و غضب فاطمه، غضب من است. پس هر کس فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را راضی کند مرا راضی کرده است و هر کس فاطمه را به غضب آورد، همانا مرا به غضب آورده است».
عمر و ابوبکر گفتند: آری از پیامبر شنیدیم. فاطمه گفت: پس همانا من، خداوند و ملائکه را شاهد می گیرم که شما دو نفر مرا به سخط و غضب درآوردید و مرا راضی نکردید، و هرگاه پیامبر را ملاقات کنم از شما دو نفر به او شکایت خواهم کرد. در این هنگام، ابوبکر شروع به گریه کرد در حالی که فاطمه گفت: به خدا قسم تو را (ابوبکر) در هر نمازی که بخوانم نفرین خواهم کرد.
ابن شهر آشوب سروی (درگذشته سال 588هجری) در کتاب المناقب خود جلد سوم صفحه 132 از کتاب المعارف ابن قتیبه دینوری در بیان ذکر اولاد فاطمه(س) چنین نقل می کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از: حسن ،حسین، زینب، ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه قنفذ کشته شد. لازم به تذکر است که در چاپهای امروزی کتاب المعارف ابن قتیبه چنین آمده است: پس علی دارای چند فرزند شد به نامهای حسن، حسین، ام کلثوم و زینب کبری که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا(ص) بود، لکن محسن ابن علی در سن کودکی به هلاکت رسید!
ذهبی مورخ مشهور (در گذشته سال 748هجری) در کتاب خود بنام «لسان المیزان» جلد اول صفحه 268، شماره 824 تحت عنوان «احمد» با ذکر سند می گوید: «محمدبن احمد حماد کوفی» (از حافظین حدیث اهل سنت) گفته است: «بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه(س) زد که محسن از او سقط شد».
عمر رضا کحاله از علمای معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بیروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلی الله علیه وآله با ذکر سند می گوید: تا آنکه ابوبکر از عده ای که از بیعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علی بن ابیطالب(ع) جمع شده بودندٰ مانند عباس و زبیر و سعد بن عباده سراغ گرفت، و آنها در خانه فاطمه(س) از بیعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را به سوی آنان فرستاد. عمر روانه منزل فاطمه شده و فریاد کشید و آنان را به خارج از خانه جهت بیعت فراخواند. آنان از بیرون آمدن خودداری کردند، در این هنگام عمر هیزم طلبیده و گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج می شوید و یا آنکه خانه را با اهلش به آتش می کشم. شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض (کنیه عمر)، در این خانه فاطمه است! عمر گفت: اگر چه فاطمه در این خانه باشد، آن را به آتش می کشم!
یعقوبی در تاریخ خود جلد دوم صفحه 137 چاپ بیروت تحت عنوان «ایام ابی بکر» (دوران حکومتی ابوبکر) نقل می کند: زمانی که ابوبکر مریض شد، یعنی در همان مرضی که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عیادت او رفته و از او پرسید: ای خلیفه پیامبر حالت چگونه است؟ ابوبکر گفت: همانا من بر هیچ چیز تأسف نمی خورم مگر بر سه چیز که انجام دادم و ای کاش انجام نداده بودم...اما آن سه چیز که انجام دادم و ای کاش انجام نداده بودم: ای کاش قلاده خلافت را به گردن نینداخته بودم.... ای کاش خانه فاطمه را تفتیش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ می کردند.
احمدبن یحیی معروف به «بلاذری» در گذشته سال 279 هجری در کتاب خود بنام «انساب الاشراف» چاپ مصر جلد اول صفحه 586 تحت عنوان «امر السقیفة» (گزارشی از سقیفه) حدیث شماره 1184 می گوید: ابوبکر برای بیعت گرفتن از علی(ع) به دنبال وی فرستاد، پس علی(ع) بیعت نکرد. در این هنگام عمر با شعله ای آتش روانه ی خانه ی علی علیه السلام شد. فاطمه(ع) در پشت درب با او مواجه شده و گفت: ای پسر خطاب آیا تو را در حال آتش زدن خانه ام می بینم؟ عمر گفت: آری! و آن چنان به این عمل مُصر و محکم هستم، چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود.
بلاذری در همان کتاب، صفحه 587، حدیث شماره 1188 از ابن عباس روایت می کند: زمانی که علی از بیعت خودداری نمود و در خانه کناره گیری کرده بود، ابوبکر عمر را به سوی علی فرستاد و به وی دستور داد علی را با بدترین صورت نزد من حاضر کن! پس چون عمر نزد علی آمد، بین آن دو سخنانی رد و بدل شد. علی گفت: ای عمر بدوش که نیمی از آن مال توست، به خدا قسم آنچه امروز تو را چنین بر امارت و حکومت ابوبکر حریص کرده چیزی نیست جز آنکه فردا حکومت را به تو بسپارد!
ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خود جلد بیستم صفحه 16 و 17 تحت عنوان ایراد کلام أبی المعالی الجوینی فی أمر الصحابه و الرد علیه(نقل اعتراضات أبی المعالی جوینی در امور صحابه و رد برآن) می گوید: اگر گفته شود که خانه فاطمه مورد هجوم واقع شد، و صیانتش شکسته شد به خاطر حفظ نظام اسلام و به خاطر جلوگیری از تفرقه مسلمانان، چرا که مسلمانان آن زمان از دین بر می گشتند و دست از اطاعت بر می داشتند، در جواب گفته می شود که: همین کلام و جواب را بدهید آنجا که در جنگ جمل هودج عایشه مورد هتک واقع شد (چرا که عایشه بر علیه خلیفه رسمی مسلملنان قیام کرده) و هودج او مورد حمله قرار گرفت تا آنکه ریسمان اطاعت پاره نشود و اجتماع مسلمین از هم نپاشد و خون مسلمانان به هدر نرود. پس وقتی که جائز باشد حمله به خانه فاطمه به خاطر امری که هنوز واقع نشده بود، بدون شک جائز است حمله به هودج عایشه به خاطر امری که واقع شده بود.
شهاب الدین احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسی در کتاب العقد الفرید، جلد 4 صفحه 260 چنین می نویسد: علی و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند تا اینکه ابوبکر، عمر را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند، و به او گفت اگر بیرون نیامدند با آنان نبرد کن. عمر ابن خطاب با مقداری آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را به آتش بکشد. در این هنگام فاطمه با او روبرو شد و گفت: ای فرزند خطاب آمده ای خانه ما را بسوزانی! عمر گفت: بلی، مگر اینکه شما نیز آن کنید که امت کردند(بیعت با ابوبکر)